مانی بال یکی از فیلمهای جذاب و دیدنی است که میتوان آن را یک فیلم کارآفرینی تمام عیار دانست. دیدن این فیلم نه تنها به افراد کارآفرین بلکه به همه پیشنهاد میشود. در این فیلم از بازی زیبای برد پیت نمیتوان چشم پوشید زیرا او در این فیلم به زیبایی نقش آفرینی میکند. مانی بال در سال ۲۰۱۱ و به کارگردانی Bennett Miller ساخته شده است.
این فیلم نیمی ورزشی است و نیمی کارآفرینی. البته درصد بیشتری از آن حول موضوعات مدیریتی و کارآفرینی میچرخد. فیلم مانی بال بر اساس کتابی با عنوان پیروزی در یک بازی غیر منصفانه ساخته شده است که نویسنده این کتاب Michael Lewis است.
شخصیت اصلی داستان برد پیت در نقش یک مدیر بازی میکند. مدیر یک تیم بیسبال که رتبه خوبی در بین رقبای خود ندارد و کم و کم در حال فروپاشی است. اما بیلی بین(برد پیت) با استراتژیهای مدیریتی خود توانست این تیم را از فروپاشی نجات دهد و دوباره با قدرت به صحنه باز گردد. در واقع در این فیلم کارآفرینی بیلی بین با مشکل کمبود بودجه برای پیشرفت و مدیریت تیم مواجه است.
مشکلی که امروزه خیلی از مدیران با آن دست و پنجه نرم میکنند. اما اینکه پیروز میدان باشند بستگی به هنر مدیریتی آنها دارد. در کنار شخصیت اصلی، شخصیت دومی هم وجود دارد که فارغ التحصیل رشته اقتصاد است و نقش او را جونا هیل بازی میکند و اسم این شخصیت پیتر براند است.
پیتر با ایدههای خود به بیلی کمک میکند تا باشگاه را از وضعیت بدی که دارد بیرون بیاورد. تیم بیسبال اوکلانداز که به دلیل شرایط بد خود مجبور شد حتی بازیکنان ستاره خود را هم از دست بدهد و تعدادی بازیکن آماتور برایش باقی بماند. این تیم بیس بال که فصلی با امتیازات نه چندان خوب را پشت سر گذاشته بود با استراتژیهای بیلی یک فصل پر امتیاز را در تاریخ خود تجربه میکند. این را در نظر بگیرید که مدیر این تشکیلات بودجه کافی هم در اختیار نداشته است.
درسهایی که از فیلم کارآفرینی مانی بال میتوان گرفت
اما فکر میکنید دلیل موفقیت او چه چیزی بوده است؟ و چه فاکتورهایی باعث شدند تا این تیم از سقوط نجات پیدا کند؟ در این فیلم نکتههایی در مورد شیوه مدیریت درست نهفته است که در ادامه آنها را بررسی میکنیم.
برای گوش دادن آماده باشید
شاید این تصور اشتباه وجود داشته باشد که در مدیریت حرف حرف یک نفر است و بقیه افراد نقشی در پیشرفت تیم و سازمان ندارند. اما فراموش نکنید که گوش دادن به سخن و نظر دیگران کیفیت مدیریت یک فرد را نشان میدهد. موضوعی که در این فیلم به خوبی به آن پرداخته شده است. در این فیلم بیلی بین(برد پیت) تماما به حرفهای آنالیزور تیم ینی پیتر براند اعتقاد دارد در صورتی که این شخص یعنی براند تازه کار حرفهای خود را شروع کرده اما به دلیل دانشی که داد بیلی به او اطمینان میکند. شاید این کار ریسک باشد اما فراموش نکنید شما به عنوان یک مدیر باید برای گوش دادن به حرفهای دیگران همیشه داوطلب باشید. در اینجا بد نیست اشارهای کنیم به سخت ریچارد برانسون یکی از کارآفرینان موفق دنیا که اینطور میگوید “بیشتر از اینکه سخن بگویید، گوش دهید. هیچکس چیزی با شنیدن حرفهای خودش نمیآموزد”
تغییر پذیر باشید
در این فیلم کارآفرینی نقشی به اسم گرادی بیلی را نقد میکند که چرا چندین و چند سال سابقه را با نظرات یک جوان تازه کار فارغ التحصیل رشته اقتصاد عوض کرده است. اما در یکی از صحنههای این فیلم بیلی اشاره میکند که یا بمیر و یا سازگار شو و این نشان از تغییر پذیری این مدیر دارد. در واقع بیلی بین خود را برای تغییر آماده کرده بود و برای پذیرش نقاط ضعف مدیریت خود کاملا داوطلب بوده است. پس این موضوع میتواند به شما ثابت کند که باید برای موفقیت تغییر کنید. شاید یک اصلی در مدیریت شما چندین و چند سال باعث سودآوری شده باشد اما از یک زمانی به بعد برای تغییر این ثبات و موفقیت بیشتر شما باید پذیرای تغییر باشید.
برای شکست و پذیرفته نشدن خودتان را آماده کنید
هر ایدهای که غیر متعارف باشد و مطابق خواست دیگران نباشد، ممکن است در ابتدای کار رد شود. با اینکه شاید ایدهی بدون نقص و کاملی هم باشد. اما هیچوقت تضمینی برای پذیرفته شدن ایدهها از سوی دیگران وجود ندارد. در این فیلم بیلی و پیتر ایدههایی را مطرح کرده بودند در مورد چینش بازیکنان، مدیریت بودجه، الگوریتمهای آنالیز و … که از سوی دیگران مورد قبول نبود و از نظر آنها احتمال شکست آنها خیلی زیاد بود. به همین خاطر کاملا مخالف آنها بودند. اما این مخالفت باعث کمرنگ شدن فعالیت این دو شخصیت نشد و بیشتر برای آنها انگیزه ایجاد کرد. در یک جمله باید گفت که از مخالفتها ترسی نداشته باشید.
همیشه در حال یادگیری باشید
توسعه فردی موضوعی است که هر مدیری باید به آن بپردازد و برای توسعه و بهبود تواناییهای خود وقت بگذارد. به این موضوع در این فیلم هم پرداخته شده است. در خیلی از صحنهها بیلی و پیتر درسهای زیادی از یکدیگر گرفتند که باعث بهتر شدن شیوه کارشان شد. برای مثال رفتار بیلی با بازیکنان و یا طرز برخورد پیتر با بازیکنان درسهایی بود که این دو از هم گرفتند. جدای از اینها شما به عنوان یک مدیر باید همیشه در حال پیشرفت و یادگیری باشید و به یاد داشته باشید که پیشرفت تیم و سازمان شما در گروی پیشرفت شماست.
از رقبا نترسید
خیلی از استارتآپها قبل از شروع کار خود از رقبای موجود در بازار میترسند زیرا به اشتباه تصور میکنند به دلیل داشتن امکانات بیشتر رقبای آنها شانس بیشتری برای پیروزی در میدان را دارند. اما این موضوع را فراموش نکنید که شما با ایدههای جدید در کسب و کار قادر هستید پیشرفت کنید و از حد تصور فراتر روید. یکی دیگر از موضوعاتی که این فیلم کارآفرینی به آن اشاره کرد همین بود. در این فیلم متوجه میشوید که بیلی بودجه کافی برای خرید بازیکنان حرفهای را ندارد و شاید شانس کمی برای پیروزی داشته باشد، اما با حضور براند و ایدههای نوینی که برای آنالیز تیم مطرح میکند اوکلانداز قادر شد تمامی رقبا را پشت سر بگذارد و غیر ممکنها را ممکن سازد. Larry Ellison اینطور میگوید که “اگر در کسب و کار و تجارت دقیقا کاری را که دیگران میکنند تقلید کنید بی شک شکست میخورید، برای موفقیت باید متفاوت باشید.”
این فیلم به عنوان یک فیلم کارآفرینی گزینه خوبی برای تماشاست. همچنین این فیلم نشان میدهد که مدیریت و موفقیت با بودجه کم هم امکان پذیر است و فقط باید خلاق بود و راه حلهای غیر متعارف را امتحان کرد و از چهار چوبهای سنتی خارج شد.
برای دیدن فیلمهای کارآفرینی بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.