موفقیت سازمان به عوامل مختتلفی بستگی دارد. یکی از عوامل مهم موفقیت در سازمانهای مطرح و موفق داشتن رهبری موفق میباشد. رهبری میتواند کارکنان را به انجام فعالیتهای خود تشویق کرده و بازده آنان را بالا ببرد. رهبر همواره افرادی وفادار به خود دارد که حاضرند تمام و کمال به حرفهای وی گوش دهند. پس رهبری در یک سازمان بسیار مهم است. از این رو در این مقاله به منظور شناختب بیشتر، به بررسی رهبری و وظایف وی پرداخته شده است.
مفهوم رهبری چیست؟
رهبر در یک سازمان به کسی گفته میشود که میتواند با انگیزهبخشی و روحیهدهی دیگران را به انجام یک فعالیت تشویق کند. رهبر کسی است که دیگران با خواست قلبی خود از وی پیروی میکنند و لذا ممکن است بالاترین مقام سازمان نباشد. پیروان رهبران اغلب از روی علاقهی شخصی پیرو او هستند و لذا ممکن است بعد از مدتی دیگر از او پیروی نکنند. اما رهبر تا زمانی که بتواند نفوذ خود را حفظ کند، میتواند با تشویق کارکنان برای انجام فعالیتها در راستای اهداف سازمان، باعث ایجاد تأثیرات مثبت شود.
اما با توجه به این توضیحات مشخص است که میتوان رهبری بد نیز داشت. اصلاً مهم نیست که شما یک سازمان بزرگ را را اداره میکنید یا یک شرکت کوچک زیر ۱۰ نفر را؛ تأثیر رهبری بد در هر حالتی مشهود میباشد. به عنوان مثال رهبری بد میتواند باعث بیانگیزگی کارکنان، سردرگمی در مورد نقشها و مسئولیتها و کاهش یا حتی سقوط فروش از جمله اثرات رهبری بد هستند. لذا داشتن مهارتهای رهبری و آگاهی به وظایف آن از جمله بایدهای رهبری موفق است. وظایف و مسئولیتهای یک رهبر خوب از ۲ دسته اصلی تشکیل شده است: رهبری و مدیریت. یعنی برای یک رهبری موفق مهارتهای مدیریتی نیز به اندازه مهارتهای رهبری مهم هستند. پس یک رهبر خوب باید به مهارتهای مدیریتی نیز تسلط داشته باشد.
تفاوت مدیریت و رهبری در چیست؟ ۵ تفاوت اصلی مدیریت و رهبری
۵ وظیفه رهبری موفق کدامند؟
در این متن ما بیشتر بر وظایف رهبری تمرکز کردهایم و از این رو در ادامه ۵ وظیفه رهبری آورده شده است.
۱) ارائه چشماندازی واضح از آینده
رهبران به دنبال دید قانعکنندهای نسبت به محصول و بازار هستند. آنها همواره فراتر از ابهام و چالشها فکر کرده و میتوانند تصویر موفق از آینده ببینند و با الهام گرفتن از این تصویر، امید به آینده را ایجاد میکنند. آنها با انگیزه بخشی خود تلاش میکنند تا کارمندان نیز به این تصویر امیدوار شده و برای رسیدن به آن تلاش کنند. رهبران بدون اجبار و فقط با نفوذ خود این حس را در کارکنان ایجاد میکنند. ایجاد این حس در کارمندان بسیار مهم است.
همچنین تعیین اهداف مشخص تیمها و ارزیابی پیشرفت در این مسیر به تیمها امکان همکاری مشترک بین تیمها را افزایش میدهد. از این رو در ادامه ۳ اقدام ساده که باعث میشوند تا کارکنان نیز این چشمانداز را درک کنند، آورده شدهاند.
- نتیجه نهایی را روشن و قابل فهم بیان کنید
اینکه کارکنان نیز بتوانند تصویر واضحی از آینده داشته باشند، به آنها اطمینان میدهد. این اطمینان است که آنها را برای تلاش بیشتر تشویق میکند. لذا هر چند وقت یکبار به صورت واضح و روشن چشمانداز و مقصد موردنظر را ترسیم کنید.
- جسور باشید
ریسکپذیر باشید. به یاد داشته باشید که نوآوری بدون ریسک پذیری امکان پذیر نیست. همواره نشان دهید که برای برنده شدن باید هر تلاشی انجام داد.
- خوشبین باشید.
یک رهبر باید خوشبین بوده و برای رسیدن به هدف از هیچ تلاشی دریغ نکند. به یاد داشته باشید که کارکنان میتوانند استرس شما را احساس کنند. این حس بر روی هر یک از اعضای تیم تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین همواره خوشبین باشید.
۲) برقراری ارتباط با کارکنان
برقراری ارتباط با تمامی اعضای تیمها یکی از مهمترین وظایف رهبری است. شما نمیتوانید انتظار داشته باشید بدون برقراری ارتباط و توضیح شفاف و واضح رهبری، اعضای تیم کاری را درک و اجرا کند. ارتباطات خوب به این معنی است که چقدر خوب صحبت های اعضای تیم را میشنوید و آنها چقدر خوب حرفهای شما را میشنوند. هرگونه اشکال در کانالهای ارتباطی میتواند منجر به عواقب بدی از جمله خرابی پروژه شود.
۳) تشویق خلاقیت و پیشرفتها
خلاقیت چیزی نیست که ما با آن به دنیا آمده باشیم. برای تسلط بر آن به زمان و تلاش نیاز است. برای شروع خلاقیت باید از منطقه امن خود خارج شوید. این مسئولیت رهبری است که کارکنان را از منطقه امنشان خارج کند. هر رهبری میداند که کار تیمی در محیط کار چقدر مهم است، اما باید این را بدانید که خلاقیت نیز به همان اندازه مهم است.
۴) شناسایی نقاط قوت و ضعف افراد
همچنین شناسایی نقاط قوت و ضعف کارکنان از وظایف رهبری است. یکی از اقدامهای مهمی که رهبر باید میان اعضای تیمهای مختلف انجام دهد، تعیین این است که کدام یک از اعضای تیم در کدام کار مسلطتر هستند. در این صورت میتوان کارهای مختلف را به اشخاص مناسب محول کرد. این کار باعث سرعت بخشیدن به فرآیندها میشود. همچنین تعیین زمینه های فرصت و گام های مناسب برای بهبود آنها مفید است.
۵) تهیه گزارش و خلاصه فعالیتها
آخرین موردی که به عنوان اصلیترین وظایف رهبری باید به آن اشاره کرد، تهیه گزارش فعالیتهای اعضای تیم است. در طول اجرای پروژه، باید خلاصهای از فعالیتها نوشته شود. گزارشی از عملکردهای فردی یادداشت شده و برای اعضا پاداشهایی در نظر گرفته شود. به عنوان مثال باید برای هنگام همکاری، هماهنگی و اشتراکگذاری دانش پاداشهایی در نظر گرفت. همچنین از وظایف رهبری این است که از هر یک از اعضای تیم بخواهید که در مورد بهبود عملکرد تیم در آینده نظرات خود را به اشتراک بگذارند.
در نتیجه این کار : ۱) ممکن است از پاسخها و راهکارهای ارائه شده شگفتزده شوید و ۲) کارمندان نیز با این کار شما میفهمند که برای نظرات و پیشنهادات آنها ارزش قائل هستید و مایلید تغییراتی را ایجاد کنید، لذا تلاشهای تیمی نیز بیش از پیش تقویت میشود.
بیشتر بخوانید:۶ مهارت کلیدی رهبری که موفقیت شما را تضمین میکند
رهبری یک وظیفه ساده و البته ضروری است.
در حالت کلی رهبری وظیفهی سادهای نیست و باید بدانید که هر کسی نمیتواند رهبر باشد. اما آنچه مهم است تأثیر رهبر است. یک رهبر میتواند در صورت هدایت صحیح باعث موفقیت سازمان و در صورت عدم آشنایی با وظایف خود و … باعث شکست نیز شود.
آیا سازمانی را میشناسید که توانسته باشد، با رهبری خوب در کسبوکار خود موفق شده باشد؟ به نظر شما این کدام وظیفه رهبری مهمتر از بقیه وظیفهها است، نقش سایر اعضای تیم یا گروه در کنار رهبر در موفقیت تیم چیست؟
با اقتباس از