هفت پرسش استراتژیک

هفت پرسش استراتژیک: رویکردی ساده برای اجرای بهتر استراتژی

رابرت سایمونز براساس تجربه‌ی خود به این نتیجه رسیده است که استراتژی با پاسخ گفتن به هفت پرسش استراتژیک شکل می‌گیرد. در پاسخ به این  پرسش‌ها باید صریح بود و از پاسخ‌های دو پهلو پرهیز کرد. کتاب هفت پرسش استراتژیک زبان ساده‌ای دارد و ممکن است در نظر برخی گفته‌های نویسنده، بدیهی باشد. اما همین بدیهیات است که مورد توجه بسیاری از سازمان‌ها نیست و خود را با ابزارهای پیچیده‌ی تدوین استراتژی سرگرم کرده‌اند.

هنگام مطالعه کتاب هفت پرسش استراتژیک باید تمام پیش‌ فرض‌های خود را درباره‌ی استراتژی کنار بگذارید و ذهنی باز داشته باشید. تعصب نسبت به روش خاصی از استراتژی، فرصت بهره‌گیری از کتاب هفت پرسش استراتژیک را از خواننده می‌گیرد.

بسیاری از مدیران به فایده‌مندی روش‌های نوین مدیریت تردید دارند و دلایل خوبی نیز، برای این تردیدشان دارند. مشاوران و ناشران مدیریت، بطور پیوسته رویکردهای تازه‌ای عرضه می‌کنند و مدعی هستند که با این رویکرد به بهبود عملکردی معجزه‌آسا دست خواهید یافت. اما بیشتر این ایده‌ها اغلب به سختی برای انواع مختلف شرایط کسب‌وکار مناسب هستند و یا اصلاً کمکی به حل مشکل نمی‌کنند.

” نوشتن کتاب و مشاوره‌های آن چنانی کاری ساده است. اداره کسب‌وکار بسیار دشوار است.”

مسائلی که با آن مواجه می‌شوید، پاسخی ساده ندارند. پاسخ‌ها در هر کسب‌وکار فرق می‌کنند. پس از ۲۵ سا تجربه مشاوره و آموزش به مدیران و تدریس در مدرسه بازرگانی هاروارد، به این نتیجه رسیده‌ام که تنها یک راه وجود دارد که برای تمامی کسب‌وکارها به کار می‌آید و این راه پرسیدن پرسش‌های درست است. کتاب هفت پرسش استراتژیک برای پرسیدن پرسش‌های درست از خودتان و دیگران برای اطمینان از اجرای استراتژی است.

چرا هفت پرسش استراتژیک

چرا این هفت پرسش استراتژیک برای موفقیت کسب‌وکارهای حیاتی هستند؟

هر یک از این پرسش‌ها، بخشی از کل بزرگ‌تری هستند که ضرورت‌های پیاده‌سازی را تشکیل می‌دهند. هفت پرسش استراتژیک کلیدی و ضرورت هر کدام به شما کمک می‌کند تا از اشتباه‌های که حتی مدیران موفق نیز در آن گرفتار می‌شوند، پرهیز کنید. در ادامه خلاصه‌ای از فصل‌های کتاب که به پرسش‌های کلیدی اختصاص دارد، آمده است:

۱- مشتری اصلی شما کیست؟

اولین مسئله و قلب هر پیاده‌سازی موفق استراتژی تخصیص منابع به مشتریان است. رقابت پیوسته واحدهای کسب‌وکار، واحدهای پشتیبان و شرکای بیرونی بر سر منابع، به شیوه‌ای برای قضاوت در مورد نحوه مناسب تخصیص منابع نیاز دارد.

بنابراین، کلیدی‌ترین تصمیم استراتژیک هر کسب‌وکاری این است که تعیین کند که تلاش شما معطوف به خدمت به چه کسی باید باشد. شناسایی دقیق و شفاف مشتری اصلی، شما را قادر می‌سازد تا تمام منابع ممکن را برای تامین نیازهای آن‌ها اختصاص دهید و منابع تخصیص یافته به سایر کارها را حداقل نمایید. این راه، مسیری برای دستیابی به توفیق رقابتی است.

رقبایی که مشتری‌های کلیدی خود را تعیین کرده‌اند و بیشترین منابع را برای تامین نیازهای خاص آنان اختصاص می‌دهند، هر بار بر شما چیره خواهند شد.

در صورتی که می‌خواهید یاد بگیرید که چطور می‌تونید با مشتریان صحبت کنید و بفهمید که ایده‌تون به درد می‌خورد یا نه، پیشنهاد می‌کنیم که کتاب تست مامان را بخونید.

۲- ارزش‌های اساسی

ارزش‌های اساسی شما چگونه مشتری‌ها، کارکنان و سهام دارارن را اولویت‌بندی می‌نماید؟

همراه با شناسایی مشتری اصلی، باید ارزش‌های اساسی را به گونه‌ای تعریف کنید که اولویت‌های سهام‌داران، کارکنان و مشتری‌ها نیز مشخص شود. بیانیه‌های ارزش فهرستی از رفتارهای خوب هستند که برای این منظور کفایت نمی‌کنند.

ارزش‌های اساسی واقعب مشخص می‌کنند که در هنگام انتخاب‌های دشوار، منافع چه کسی در اولویت است. اولویت‌بندی ارزش‌های کلیدی، باید رکن دوم استراتژی کسب‌وکار قرار بگیرد. از نگاه برخی شرکت‌ها، سهام داران در اولویت قرار دارند. برخی دیگر به کارکنان اهمیت بیشتری می‌دهند و برخی دیگر نیز، مشتری‌ها را در اولویت قرار می‌دهند. پاسخ درست یا غلط وجود ندارد اما انتخاب ضروری است.

۳- متغیرهای کلیدی عملکرد

کدام متغیرهای کلیدی عملکرد را رصد می‌کنید؟

وقتی مطمئن شدید که بنیان پیاده‌سازی مناسب است- تخصیص منابع درست است و راهنمای تصمیم‌ گیری وجود دارد- زمان آن رسیده است که به افراد بگویید که بر کارهای‌شان تمرکز کنند. سومین ضرورت پیاده‌سازی، به مجموعه‌ای از اهداف درست، تعیین مسئولیت‌ها و پایش عملکرد نیاز دارد. با تمرکز بر شاخص‌های عملکردی نادرست پا پایش کارت‌های امتیازی با معیارهای متعدد نامرتبط، این ضرورت به سادگی با شکست مواجه می‌گردد و نتیجه‌ای جز عملکرد ضعیف را نمی‌توان انتظار داشت. کار شما این است که مطمئن شوید مدیران شرکت چیزهای درستی را رصد می‌کنند و به آن‌ها متغییرهایی را گوشزد کنید که تفاوت میان توفیق و شکست استراتژیک را نمایان می‌سازند.

۴- خطوط قرمز استراتژیکی

چه خطوط قرمز استراتژیکی را تعیین کرده‌اید؟

در هر استراتژی این ریسک وجود دارد که اقدام‌های فرد یا افرادی، کسب‌وکار را به سایر حیطه‌ها بکشاند. در این‌جا نیز، به سادگی می‌توان کسب‌وکار را در مقابل این ریسک بیمه کرد. راه‌کار این امر تعیین مرزهای شفاف است.

کنترل ریسک استراتژیک، چهارمین ضرورت برای پیاده‌سازی استراتژی در کتاب هفت پرسش استراتژیک است. خطوط قرمز استراتژیک- که همواره با عبارت‌های منفی بیان می‌شوند- به ما این اطمینان را می‌دهند که ابتکارات کارآفرینانه کارکنان شما در راستای دلخواه کسب‌وکار قرار دارند.

خطوط قرمز استراتژیک هم‌چنین شما را در مقابل انواع اقدامات منحرف‌کننده‌ای که باعث نابودی شرکت‌ها شود، حفظ می‌کند.

۵- تنش خلاق

چگونه تنش خلاق ایجاد می‌‌کنید؟

وقتی به این نتیجه رسیدید که اهداف عملکردی صحیحی را رصد می‌کنید و ریسک استراتژیک را کنترل می‌کنید، زمان آن فرا رسیده است که به پنجمین ضرورت از هفت پرسش استراتژیک برای پیاده سازی بپردازید: ترغیب نوآوری. این ضرورت در اساس هر سازمان سالمی تنیده شده است و همه می‌دانیم شرکت‌هایی که نمی‌توانند نوآوری کنند، عاقبت نابود می‌شوند. هیچ شرکتی از این قاعده مستثنی نیست.

اما نوآوری مداوم و پایدار در سازمان‌ها، امری بسیار دشوار است. افراد، درگیر عادت‌های راحت طلبانه می‌شوند، به آن‌ چه که می‌دانند، خو می‌‌گیرند و چیزهایی را که آن‌ها را به تغیر شیوه کارهایشان وا می‌دارد، رد می‌کنند. برای غلبه بر اینرسی تغییر، باید افراد را از جای راحت ود بیرون بیاورید و آن‌ها را به نوآوری ترغیب کنید.

در کتاب هفت پرسش استراتژیک روش‌هایی فهرست شده است که با کمک آن‌ها می‌توان تنش خلاق ایجاد کرد و مطمئن شد که همه مثل رقبای برنده فکر کرده و عمل می‌نمایند.

۶- کمک به یکدیگر

چگونه کارکنان شما متعهد کمک به یکدیگر می‌شوند؟

برای بسیاری از سازمان‌ها بسیار حیاتی است که هنجارهایی توسعه یابد که افراد به یکدیگر برای موفقیت کمک کنند، به ویژه در زمانی که از آن‌ها می‌خواهیم خلاق باشند. اما استثناهایی هم وجود دارد. برخی سازمان‌ها به گونه‌ای هستند که افراد تنها برای خودشان کار می‌کنند.

شاید تا کنون در سازمان‌تان در ارتبا با انتخاب بین تعهد نسبت به کمک به دیگران و علاقه شخصی، بحث شده باشد. اما اگر مستقیماً درباره این انتخاب حرفی زده نشود، احتمال شکست پیاده‌سازی استراتژی را افزایش می‌دهیم.

ایجاد تعهد، ششمین ضرورت برای پیاده سازی است که در کتاب هفت پرسش استراتژیک فهرستی از تکنیک‌ها برای پرورش تعهد به تحقق اهداف مشترک ارائه شده است.

۷- عدم قطعیت‌های استراتژیکی

چه عدم قطعیت‌های استراتژیکی، خواب را از شما گرفته است؟

هر چه قدر استراتژی شما خوب باشد، برای همیشه کار ساز نیست. فراز و نشیب‌هایی وجود دارد، ترجیحات مشتری تغییر می‌کند، رقبا محصول‌های جدیدی به بازار عرضه می‌کنند و تکنولوژی‌های جدیدی در حوزه‌های غیر منتظره‌ای به وجود می‌آیند.

عوامل مطرح شده به عنوان هفت پرسش استراتژیک ما را به این نتیجه می‌رساند که باید با تغییر تطبیق پیدا کنیم. تطبیق برای بقا حیاتی است، اما کاری است بس دشوار. با تغییرات مداومی که در اطراف ما در جریان است، کارکنان اغلب نمی‌دانند به چه چیزهایی توجه کنند و چگونه واکنش نشان دهند.

انگیزش سازمان

در ادامه کتاب هفت پرسش استراتژیک، یاد خواهید یافت که چه پرسش‌هایی بپرسید که افراد را به بحثی مفید ترغیب کنید. این پرسش‌ها، مواد خام هستند. نحوه تعامل شما با کسانی که به شما گزارش می‌دهند- فرآیندی که دنبال می‌کنید- بسیار مهم است. همکاری من با مدیران ارشد موفق نشان می‌دهد که اگر می‌خواهید واقعاً افراد را با طرح پرسش‌ها ترغیب کنید، باید قواعد زیر را رعایت کنید:

  • پرسش‌ها را رو در رو مطرح کنید. نگاه کردم به چشم‌ها و ایجاد ارتباط انسانی برای ترغیب ضروری است.
  • بحث‌ها باید به سطح پایین سازمان تسری یابند. نباید بحث‌ها را محدود به سطح بالای سازمان دانست، بلکه باید آن‌ها را در تمامی سازمان دنبال کرد. اگر رویکرد خود انسجام داشته باشید، افراد سطوح پایین‌تر به منظور آمادگی برای جلسه آتی با شما، به پرسش‌هایتان فکر می‌کنند. گروه‌های ستادی نقش موثری را در ورود، تسهیل و پیگیری داده‌ها بازی می‌کنند، اما درگیر کردن مدیران عملیاتی است که افراد مسئول نتایج را به مشارکت می‌طلبد و آن‌ها را به اقدام کردن متعهد می‌نماید.
  • بحث‌ها باید برای رسیدن به کار درست باشد و نه تعیین اینکه چه کسی درست می‌گوید. افراد باید عناوین سازمانی و سازمانی و سیاسی بازی را کنار بگذارند.

نکته پایانی کتاب هفت پرسش استراتژیک

پیتر دراکر زمانی چنین می‌گفت: ریشه جدی‌ترین اشتباه‌ها در پاسخ‌های غلط نیست. خطرناک‌ترین مسئله پرسیدن پرسش‌های غلط است.”

هدف کتاب هفت پرسش استراتژیک این است که به شما آموزش دهد که پرسش مناسب بپرسید و به شما کمک می‌کند متوجه شوید چرا هر کدام از این پرسش‌ها در توفیق یا شکست کسب‌وکار شما اهمیت دارد. کار شما این است که تمام افراد سازمان را درگیر این بحث و گفتمان کنید تا پاسخ‌هایی را بیابید که به توفیق کسب‌وکار شما کمک می‌کنند.

کتاب هفت پرسش استراتژیک- رویکردی ساده برای اجرای بهتر استراتژی- توسط مسعود سلطانی در انتشارات آریانا به چاپ رسیده است.