کتاب شیب

مروری بر کتاب شیب ست گادین: مهارت غلبه بر افراط و تفریط‌ها در کار

اکثر آدم‌ها در شروع کاری شور و شوق زیادی دارند و با سرعت بیشتری پیش‌ می‌روند تا به جایی می‌‍رسند و در آن‌جا درجا می‌زنند (این منطقه شیب نام دارد). این افراد نمی‌دانند که چه موقع باید کارها را ول کنند و چه موقع باید به کارها بچسبند و آن را ادامه دهند. در  این مرحله افراد به دو دسته تقسیم‌بندی می‌شوند :

۱) کسانی که در این مرحله باقی می‌مانند و درجا می‌زنند. این افراد همیشه آرزوی موفقیت دارند ولی نمی‌توانند برای آن کاری انجام دهند و چون به عادی بودن راضی هستند پیشرفت چندانی در زندگی خود کسب نمی‌کنند.

۲) افرادی که می‌خواهند از این مرحله عبور کنند و در حرفه خود بهترین شوند. این افراد می‌خواهند بهتر و متمایزتر از سایر افراد شوند و همیشه به موفقیت می‌اندیشند.

نحوه تفکر این دو گروه از افراد سبب می‌شود که آدم‌های معمولی و فوق‌العاده از هم جدا بشوند.

برخلاف ضرب‌المثل‌ها و توصیه اساتید مختلف مبنی بر اینکه نباید از کاری که درگیر آن هستید دست بکشید، ست گودین در کتاب خود به نام شیب می‌گوید اگر در کار یا شرایطی هستین که درجا می‌زنید و پیشرفت نمی‌کنید اتفاقن باید دست از کار بکشید.

کتاب شیب، ست گودین به همه کسانی که در انگیزه خود برای ادامه مسیر خود دچار مشکل هستند کمک می‌کند تا بهترین تصمیم را بگیرند و درصدد پیشرفت و توسعه فردی هستند.

ست گودین

کتاب شیب جزء پرفروش‌های نیویورک‌تایمز، روزنامه یو‌اس‌ای‌ تودی آمریکا و مجله وال‌استریت است.

این کتاب پرفروش، نوشته وب‌لاگ نویس مشهور کسب‌وکار و سخنران حرفه‌ای ست‌گودین است. این کتاب بیان می‌کند که برندگان واقعن برای اینکه بهترین باشند می‌توانند تشخیص بدهند که چه زمانی باید کارها را ول کنند و چه زمانی باید ممارست به کار بدهند و کار را ادامه دهند. گودین در این کتاب می‌گوید که افرادی که در مقابل شیب یا همان موانع موقت دوام نیاورند هرگز برنده نمی‌شوند و افرادی که در جا می‌زنند و نمی‌توانند کار را ترک کنند و سراغ کارهایی که تمرکز و کارآیی بالایی دارند نروند زمان را از دست می‌دهند.

شیب در واقع استعاره ای است از مرحله ای که  ”همه در حال درجا زدن هستند “.

به عقیده ست گودین در کتاب شیب در این مرحله (یعنی همان شیب) دو راه دارید.

یا سریعتر تصمیم به رهاکردن کار بگیرد و سراغ کار دیگری بروید یا این‌که بمانید و از شیب رد شوید.

در برخی از مواقع، شرایطی پیش می‌آید که به بخش سخت کار می‌رسید در این حالت می‌توانید سه کار انجام بدهید:

– تحمل کنید تا بتوانید کار را به پایان برسانید که این کار شجاعانه‌ترین کار است.

– اصلن زحمت شروع کار را به خود ندهید که این کار معقول‌ترین کار است.

– بیخیال کار شوید و زمانی که به قسمت شیب و سخت کار می‌رسید، کار را نیمه کاره رها کنید که این کار احمقانه‌ترین کار است.

شما تنها کسی نیستید که به دنبال بهترین گزینه می گردید و همه به دنبال بهترین هستند و به همین دلیل است که بهترین بودن پاداش زیادی به همراه دارد و تعدادی کمی هم می توانند در قله بهترین بودن باشند.

در این کتاب سه اصطلاح مهم توضیح داده شده است

۱) شیب

تقریبا هر کاری که در زندگی ارزش انجام دادن داشته باشد تحت کنترل شیب است. در اوایل وقتی کاری را شروع می‌کنیم، بسیار جذاب و جالب است ولی بعد از یک مدت، انجام این کار برای ما سخت می‌شود. برخی از افراد در این مرحله کار را رها می‌کنند.

شیب در واقع مانع موقتی است که اگر به تلاش خود ادامه دهید به آن مشکل غلبه خواهید کرد. یکی از ویژگی‌های افراد موفق این است که تفاوت شیب و بن‌بست را به خوبی تشخیص می‌دهند.

پنجمین مصاحبه‌ای است که مصاحبه کننده هرگز با شما تماس نمی‌گیرد، شیب گروه موسیقی است که در یک مکان سالنی خالی از تماشاگر در یک مکان نامعلوم در حال اجرا است. شیب هفتمین باری است که هنگام تمرین اسکی زمین می‌خورید. شیب نیمه مسیر ماراتن است وقتی که صدای شلیک شروع مسابقه خاطره‌ای مبهم است و شوق رسیدن به خط پایان رویای دست‌نیافتنی  است. شیب یک مسیر ناهمواری است که باید طی کنید و به هدف بزرگ خود برسید. اگر در تعقیب هدف درست باشید. شیب هم‌چنین راهنمای برای حرفه‌تان و برنامه‌ریزی برای آینده شرکت و چه بسا رسیدن به خوشبختی در آینده.

احمقانه‌ترین کار این است‌که کاری را شروع کنید و در اوایل انرژی و وقت زیادی را صرف کنید ولی دقیقن در میانه شیب، آن کار را ول کنید.

بعضی از کارها پتانسیل موفقیت بزرگی در خود دارند، این نوع کارها را به‌خاطر فشار بالای موقتی که دارند نباید ول کنید. اگر بتوانید این شیب را به موفقیت طی کنید می‌توانید به قله موفقیت صعود کنید.

۲) بن‌بست

بن‌بست شرایطی است که هر چقدر هم که زحمت بکشید، شرایط بهتر نمی‌شود. فوق‌ستاره‌ها و افراد موفق به سرعت از این مرحله عبور می‌کنند و تمرکز و زمان خود را بر روی موارد شیب می‌گذارند.

بن‌بست شرایطی است که نمی‌توان با کمی تلاش‌بیش‌تر، از این مرحله بگذرید. به عبارت ساده‌، بن‌بست وضعیتی است که دیگر شما جای پیشرفت ندارید  و باید هر چه سریع‌تر این کار خود را رها کنید چون شما در بن‌بست قرار گرفته‌اید. در وضعیت بن‌بست شرایط بدین گونه است که هرچه قدر هم کار می‌کنید شرایط هیچ‌ تغییری نمی‌کند یعنی نه شرایط بهتر می‌شود و نه شرایط بدتر و باید هر چه سریعتر از شر آن خلاص شوید و بهتر است تا این کار را هر چه سریع‌تر رها کنید تا هزینه‌های بیشتری را نپردازید.

بسیاری از افراد جامعه در بن بست زندگی می‌کنند، در کاری هستند که دوست ندارند و جای پیشرفتی ندارد. هیچ تلاشی برای بهتر بودن نمی‌کنند. در کتاب شیب، ست گودین به این اشاره می‌شود که چرا باید فورا در کارهایی که بن بست هستند فوراً دست بکشیم و به سمت بهترین بودن برویم.

برنده‌ها در بن‌بست سریعن کار را بدون احساس پشیمانی رها می‌کنند. این افراد زمانی که با شیب مواجه می‌شوند سعی می‌کنند با تلاش‌ بیش‌تر این مشکل را رفع کنند.

در این کتاب نحوه تشخیص شیب و بن‌بست توضیح داده شده است ولی مهم‌ترین بخش ماجرا این است که موقع رسیدن به بن‌بست چه کاری باید انجام دهیم؟ آیا جسارت رها کردن کار را به صورت نیمه تمام داریم یا نه؟

۳) پرتگاه

در این وضعیت از یک چیزی لذت برده می شود. ولی در نهایت آخر مسیر، پرتگاه است. در واقع، وضعیتی که نمی‌شود از آن خارج شد تا این‌که سقوط اتفاق می افتد و همه چی با آن فرو می ریزد. سیگار کشیدن دقیقا مثال عینی برای منحنی پرتگاه است.

پرتگاه هم مانند بن‌بست برای مدتی هیجان انگیز خواهد بود ولی هیچ کدام از این موارد شما را از شیب بیرون نمی‌آورند و نتیجه هر دو آن‌ها شکست است.

سعی کنید شهامت ول‌کردن کار را در خود پرورش دهید چون اگر نتوانید در بن‌بست کارها را رها کنید، در طولانی مدت شکست خواهید خرد.

نتیجه‌گیری

اگر می‌خواهید در کاری موفق و پیروز باشید، باید حوزه‌ای را انتخاب کنید که شیب تندی داشه باشد و این شیب مانعی باشد برای آن‌هایی که وارد این حوزه می‌شوند و آن‌هایی که موفق می‌شوند. شما باید از سد آن شیب بگذرید و به آن طرف خودتان را برسانید. همه این‌کار را نمی‌توانند بکنند این تفاوت سوپراستارها و افراد عادی است.

نسخه فارسی کتاب

کتاب شیب توسط انتشارات درنا قلم و ترجمه محمد خضرزاده در سال ۱۳۹۲ و رویای سبز و ترجمه مهران اره‌چی، محمدعلی عزیزی در سال ۱۳۹۶ ترجمه شده است.