نوآوری در مدیریت چیست و چرا بسیار پراهمیت است؟

آیا شما مدیری نوآور هستید؟ آیا شیوه‌های کاملا جدیدی برای مدیریت، رهبری، هماهنگی و یا ایجاد انگیزه در کارکنان‌تان کشف کرده‌اید؟ آیا شرکت شما در شیوه‌های مدیریتی نوآوری داشته و پیشگام است؟ آیا شیوه‌های برای مدیریت اتخاذ کرده‌اید که برای دیگر رقیبان حسادت برانگیز است؟

مگر اهمیتی دارد که اینچنین باشد؟ قطعا اهمیت دارد. نوآوری علاوه بر ایجاد مزایای بلندمدت در قواعد و فرایندهای مدیریت جایگاه رقابتی را نیز بسیار ارتقاء می‌بخشد. طی ۱۰۰ سال گذشته، نوآوری در مدیریت بیش از هر نوع دیگری از مدیریت بهره‌وری سازمانی را افزایش داده است.

با این وجود عجیب است که فقط معدود شرکت‌هایی هستند که یک فرایند مشخص برای تداوم نوآوری مدیریت دارند. اغلب کسب‌وکارها از یک متدولوژی تکراری برای نوآوری در محصولات استفاده می‌کنند و یا اینکه واحد‌های R&D را مشغول به این‌کار کرده‌اند. همه شرکت‌ها در سال‌های اخیر بصورت سیستماتیک برای بازآفرینی فرایندهای کسب‌وکار در جهت ارتقا سرعت و بهره‌وری کارهایی کرده‌اند ولی عجیب است که کمترین میزان توجه به مهم‌ترین نوع از نوآوری شده است: نوآوری مدیریت.

چرا مدیریت نوآوری اینقدر حیاتی است؟ چه چیزی آن را از دیگر شیوه‌های نوآوری متمایز می‌کند؟ شرکت شما چگونه می‌تواند در مدیریت نوآوری پیش قراول باشد. بیایید با چرایی آغاز کنیم.

چرا نوآوری مدیریتی مهم است؟

چه چیزی است که شرکت‌هایی همچون جنرال الکتریک، ویزا و لینکوس را از بقیه متمایز می‌کند؟ محصول فوق‌العاده؟ بله. انسان‌های فوق‌العاده؟ بله. رهبران فوق‌العاده؟ اغلب. ولی اگر عمیق‌تر نگاه کنید دلیل اساسی‌تری برای موفقیت آن‌ها خواهید یافت: نوآوری مدیریتی.

در سال ۱۹۰۰، جنرال الکتریک مهم‌ترین اختراع توماس ادیسون، یعنی آزمایشگاه‌های تحقیقات صنعتی را تکمیل کرد. جنرال الکتریک قوانین مدیریت را وارد فرایند‌های آشفته اکتشافات علمی کرد و طی ۵۰ سال آتی بیشتر از هر شرکت دیگری در آمریکا موفق به ثبت پتنت شد.

و یا سیستم عامل لینوکس، بهترین نمونه برای مدیریت نوآوری در جهان امروز است: توسعه متن باز. تفکر متن باز با استفاده از گواهینامه‌های عمومی و ابزارهای تعاملی آنلاین اثبات کرده است که مکانیزمی موثر برای تولید محصولات فوق العاده توسط افرادی است که بصورت جغرافیایی در یک نقطه قرار ندارند.

نوآوری مدیریت در صورتیکه تحت یکی از این سه شرایط قرار بگیرد می‌تواند تاثیرات طولانی مدتی را از خود بر جای بگذارد: نوآوری مبتنی بر قوانینی باشد که بتواند شیوه‌های مدیریت را به چالش بکشد، سیستماتیک باشد و از فرایندها و متدهای مشخصی بهره ببرد و یا بخشی از یک برنامه‌ی اختراع و نوآوری در حال اجرا باشد.

بهره‌برداری از قدرت تفکر کارکنان در تویوتا

چرا برای خودروسازان جهانی (بالاخص آمریکایی!) تنگ کردن عرصه برای تویوتا اینقدر دشوار است؟ چرا که ۲۰ سال است تلاش می‌شود قواعد مدیریتی رادیکال از قلب این شرکت خارج شوند. برخلاف رقبای غربی، معتقند که ارزش کارکنان‌شان بیشتر از چرخ‌دنده‌های بی‌روح ماشین‌ است و می‌توانند نوآور، مشکل گشا و پیشگام در ایجاد تغییر باشند. تویوتا ابزارها، مهارت‌ها و مجوزهایی را در اختیار کارکنان عادی خود قرار می‌دهد که در آن‌ها امکان حل مشکلات حتی قبل از پدید آمدنشان را ایجاد می‌کند: اینچنین می‌شود که تویوتا سال به سال به شرکت سخت‌تری برای رقابت تبدیل می‌شود و این است قدرت مدیریت. هرقدر شیوه‌ی مدیریتی در پیش گرفته شده خلاف عرف و متفاوت باشد، رقبا مجبور خواهند بود زمان بیشتری را برای کشف آن سپری کنند.

نوآوری مدیریت چیست؟

مدیریت نوآوری می‌تواند دوری از قوانین، فرایندها و شیوه‌های مدیریت سنتی و یا فرم‌های سازمانی مشتری محور که در شیوه‌ی مدیریت تاثیر می‌گذارند، تعریف شود. در بیان ساده: مدیریت نوآورانه شیوه انجام فعالیت‌های مدیریتی را تغییر می‌دهد، فعالیت‌هایی متدوال همچون:

  • هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی
  • انگیزه‌بخشی
  • هماهنگی و کنترل فعالیت‌ها
  • ارزیابی و تخصیص منابع
  • ایجاد و تقویت روابط
  • کشف و توسعه استعدادها
  • درک صحیح از میزان تقاضا و …

در سازمان‌های بزرگ تنها روش برای تغییر نحوه کار مدیران، بازآفرینی فرایندهای کاری آنان است. فرایندهای مدیریتی مانند برنامه‌ریزی استراتژیک، بودجه‌بندی، مدیریت پروژه، استخدام و ترفیع، توسعه اجرایی، ارتباطات درون سازمانی، مدیریت دانش و … مواردی هستند که مدیریت را به فعالیتی روزمره تبدیل می‌کنند: اینجاست که نوآوری مدیریت این فرایندها را هدف قرار می‌دهد.

نوآوری
یکی از ساختما‌های شرکت Whirlpool از پیشگامان نوآوری مدیریتی

Whirlpool، بزرگ‌ترین تولید کننده لوازم خانگی در جهان است که خود را به یک مجموعه نوآور مدیریتی تبدیل کرده است. در سال ۱۹۹۹ زمانی که مباحث وفاداری مشتری در خرید لوازم خانگی مطرح شدند، Dave Whitwam مدیر وقت این شرکت، چالشی را برای مدیران خود تعیین کرد: Whirlpool را به ساختارشکن‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین نوآوری جهان تبدیل کنید. از نگاه بیرونی مشخص بود که آقای Whitwam بدنبال نوآوری در همه کس و همه جا است ولی این کار مستلزم ایجاد فرایندهای نوآورانه بود. تلاش‌ آن‌ها طی ۵ سال و با برنامه زیر منجر به تغییر در فرایندهای اصلی سازمانی‌شان شد:

  • نوآوری به موضوع اصلی در برنامه‌های توسعه رهبری Whirlpool تبدیل شد.
  • بودجه اختصاصی برای پروژه‌های تعریف شد که استانداردهای بسیاری بالای نوآورانه داشتند.
  • هر برنامه توسعه محصولی می‌بایست شامل میزان مشخصی از نوآوری می‌بود.
  • تربیت بیش از ۶۰۰ مربی نوآوری در جهت ارتقاء نوآوری سازمانی
  • حضور تمامی کارکنان حقوق بگیر در یک دوره نوآوری در کسب و کار
  • انتخاب نوآوری بعنوان بخش بزرگی از برنامه مدیریتی طولانی مدت
  • تخصیص زمان مشخص در جلسات بررسی وضعیت کسب‌وکار برای بحث‌های عمیق و کاربردی درباره عملکرد نوآورانه آن واحد
  • ساخت یک پورتال نوآوری که امکان دست‌یابی کارکنان Whirlpool از همه جای دنیا برای استفاده از ابزارهای نوآورانه و داده‌های شرکت را فراهم می‌کرد.
  • توسعه معیارهایی که میزان نوآوری را ارزیابی می‌کردند. مانند ساعت‌های تخصیص شده برای پروژه‌های نوآورانه، تعداد ایده‌های جدیدی که وارد فرایندهای شرکت شدند.

Whirlpool به یک باره به تمامی این تغییرات دست نیافت و بارها در این مسیر دچار اشتباه شد. تبدیل یک سری ایده‌های نوآورانه مدیریتی به شیوه‌های جدید، کاربردی و ریشه‌دار نیاز صبر، تلاش و زمان بسیار است ولی نتیجه آن پایدار خواهد بود.

در قسمت دوم این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه می‌توانیم به یک نوآور مدیریت تبدیل شویم؟

پ.ن : این مقاله از منبع Harward Business Review  انتخاب شده است، نوشته‌ای که سال‌ها پیش توسط یک استاد دانشگاه منتشر شده است. هرچند شیوه‌های مدیریت نوآوری و نوآوری مدیریت در طول این سال‌ها بسیار توسعه یافته‌اند ولی برای سازمان‌های ایرانی قطعا هنوز هم کاربردی و قابل مطالعه است.